ابن علی بن احمد حکمی مذحجی یمنی شافعی، مکنی به ابومحمد و ملقب به نجم الدین. فقیه و عالم به علم فرائض و مورخ و شاعر یمن در قرن ششم هجری بود. نام او در الذریعه بصورت ’عماره بن حسن بن علی بن زیدان بن احمد حکمی یمانی مصری’ آمده است. اصل وی از شهر مرطان در وادی السباع یمن بود و در سال 515 ه. ق. در تهامه متولد شد. و در سال 531 ه. ق. به زبید سفر کرد و نزد دانشمندان آنجا به تلمذ پرداخت. سپس به تجارت اشتغال ورزید و به عدن مسافرت کرد و از آنجا به مکه و سپس به مصر رفت و پس از چندی به زبید بازگشت. در سال 550 ه. ق. ’قاسم بن هشام’ امیر مکه وی را به رسالت نزد ’طلائعبن رزیک’ وزیر خلیفۀ فاطمی فرستاد. عماره در مصر مورد احترام و اکرام فاطمیان قرار گرفت از این رو وی آنها را مدح بسیار کرده است. و سرانجام پس از سقوط دولت فاطمیان به دست صلاح الدین ایوبی، با صلاح الدین از در مخالفت درآمد و با هفت تن از بزرگان مصر توطئه ای به مخالفت با صلاح الدین ترتیب داد که باعث دستگیری وی و یارانش گردید و منجر به اعدام عماره در 26 شعبان سال 569 ه. ق. شد. او راست: 1- اخبار الوزراء المصریین. 2- اخبارالیمن یا تاریخ الیمن. 3- دیوان شعر. 4- شکایهالمتکلم و نکایه المتألم. 5- المفید فی اخبار الملوک بزبید. 6- النکت العصریه فی أخبار الدیار المصریه که بنظر میرسد همان ’اخبار الوزراء المصریین’ باشد. (از الاعلام زرکلی)
ابن علی بن احمد حکمی مذحجی یمنی شافعی، مکنی به ابومحمد و ملقب به نجم الدین. فقیه و عالم به علم فرائض و مورخ و شاعر یمن در قرن ششم هجری بود. نام او در الذریعه بصورت ’عماره بن حسن بن علی بن زیدان بن احمد حکمی یمانی مصری’ آمده است. اصل وی از شهر مرطان در وادی السباع یمن بود و در سال 515 هَ. ق. در تهامه متولد شد. و در سال 531 هَ. ق. به زبید سفر کرد و نزد دانشمندان آنجا به تلمذ پرداخت. سپس به تجارت اشتغال ورزید و به عدن مسافرت کرد و از آنجا به مکه و سپس به مصر رفت و پس از چندی به زبید بازگشت. در سال 550 هَ. ق. ’قاسم بن هشام’ امیر مکه وی را به رسالت نزد ’طلائعبن رزیک’ وزیر خلیفۀ فاطمی فرستاد. عماره در مصر مورد احترام و اکرام فاطمیان قرار گرفت از این رو وی آنها را مدح بسیار کرده است. و سرانجام پس از سقوط دولت فاطمیان به دست صلاح الدین ایوبی، با صلاح الدین از در مخالفت درآمد و با هفت تن از بزرگان مصر توطئه ای به مخالفت با صلاح الدین ترتیب داد که باعث دستگیری وی و یارانش گردید و منجر به اعدام عماره در 26 شعبان سال 569 هَ. ق. شد. او راست: 1- اخبار الوزراء المصریین. 2- اخبارالیمن یا تاریخ الیمن. 3- دیوان شعر. 4- شکایهالمتکلم و نکایه المتألم. 5- المفید فی اخبار الملوک بزبید. 6- النکت العصریه فی أخبار الدیار المصریه که بنظر میرسد همان ’اخبار الوزراء المصریین’ باشد. (از الاعلام زرکلی)
ابن عمرو بن امیه بن خویلدبن عبدالله بن ایاس بن عبدبن ناشره بن کعب بن جدی بن ضمرۀ ضمری. ’ابن حجر’ گوید که نام او را جزء صحابه ندیده است، ولی ’طبری’ مینویسد که عمرو بن عاص در سال پانزدهم هجری در اوایل خلافت خلیفۀ دوم، عماره را والی رمله کرد. و چون رسم بر این بود که فقط صحابیان را به ولایت انتخاب میکردند، لذا ’ابن فتحون’ وی را از صحابه دانسته است. رجوع به الاصابه و عیون الاخبار دینوری ج 1 ص 37 شود
ابن عمرو بن امیه بن خویلدبن عبدالله بن ایاس بن عبدبن ناشره بن کعب بن جدی بن ضمرۀ ضمری. ’ابن حجر’ گوید که نام او را جزء صحابه ندیده است، ولی ’طبری’ مینویسد که عمرو بن عاص در سال پانزدهم هجری در اوایل خلافت خلیفۀ دوم، عماره را والی رمله کرد. و چون رسم بر این بود که فقط صحابیان را به ولایت انتخاب میکردند، لذا ’ابن فتحون’ وی را از صحابه دانسته است. رجوع به الاصابه و عیون الاخبار دینوری ج 1 ص 37 شود
ابن عقبه بن ابی معیط ابان بن ابی عمرو ذکوان بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف قرشی اموی. وی برادر مادری عثمان بن عفان بوده است. و در روز فتح مکه او و دو برادرش ولید و خالد اسلام آورده اند. و ’ابن حجر’ احادیثی از وی نقل کرده است. عماره در کوفه اقامت میکرد و ’مرزبانی’ در معجم الشعراء ابیاتی از او در مدح برادر ناتنی خود، یعنی عثمان بن عفان نقل کرده است که در ’الاصابه’ مذکور است. رجوع به الاصابه و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 41، تاریخ گزیدۀ حمدالله مستوفی چ امیرکبیر ص 240، امتاع الاسماع مقریزی ج 1 ص 306 و عیون الاخبار دینوری ج 1 ص 313 شود
ابن عقبه بن ابی معیط ابان بن ابی عمرو ذکوان بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف قرشی اموی. وی برادر مادری عثمان بن عفان بوده است. و در روز فتح مکه او و دو برادرش ولید و خالد اسلام آورده اند. و ’ابن حجر’ احادیثی از وی نقل کرده است. عماره در کوفه اقامت میکرد و ’مرزبانی’ در معجم الشعراء ابیاتی از او در مدح برادر ناتنی خود، یعنی عثمان بن عفان نقل کرده است که در ’الاصابه’ مذکور است. رجوع به الاصابه و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 41، تاریخ گزیدۀ حمدالله مستوفی چ امیرکبیر ص 240، امتاع الاسماع مقریزی ج 1 ص 306 و عیون الاخبار دینوری ج 1 ص 313 شود